پژواک لحظه ها
وقتی حرف از فیلم کوتاه میاد ذهن ها میره سراغ فیلم های داستانی و یه چیزی که برای ماها نیست ... حالا می خوام شما رو با مراحل ساخت به اسطلاح فیلمی که درست کردم، ببخشید؛ درست کردیم، آشنا کنم...
ایده:
ایده ی ساختن یک فیلم کوتاه از وقتی که دوست خوبم، آقا مصطفی لیست انتخاب زمینه ی فعالیت در مسابقات رو آوُرد و رشته ی من رو خواست شروع شد که اتفاقی چشمم به تیتر فیلم کوتاه خورد و از اونجایی که ما قبلا زمینه ی همکاری توی نمایش رو زیاد داشتیم این رشته رو علامت زدیم و...
اما گذشت... تا نزدیکای امتحانات... اونجا بود که ایده ی موضوع فیلم توی ذهنمون جرقه زد...
فکر می کنید چی بود...؟ راهنمایی می کنم: هم سن و سالای من خیلی باهاش درگیرن و خیلی خیلی هم ازش انتقاد دارن، مشکلات زیادی داره، برای رسیدن به هدفی تلاش می کنه ولی راه های مناسبی رو انتخاب نکرده، ... خستتون نکنم، همون به اسطلاح نظام آموزشی کشورمون...
خیلی خیلی اشتیاق داشتیم که این موضوع رو مورد بررسی قرار بدیم و به نوعی درد چندین و چند سالمون رو توش بریزیم و با وجود این که وقت زیادی نداشتیم و ایام امتحانامون هم نزدیک بود، ولی... کمر همت بستیم که درستش کنیم...
یکی دیگه از بچه های کلاسمون رو هم با خودمون همراه کردیم برای میکس و تدوین...
خلاصه با حداقل امکانات، بدون هیچ گونه مطالعه ای در این زمینه و با وجودی که بخش های پایانی ساخت اون توی امتحاناتمون افتاد اون رو ساختیم و به مسابقات فرستادیم...(که هر کدوم از مراحل ساختش به نوبه ی خود یک رمان پیچیده میشه)
داخل فیلم:
قالب کار مستند بود و به صورت اظهار نظر و مصاحبه با دبیران شکل گرفت...
ازجمله مشکلاتی که توی این فیلم بررسی شد اینها بود:
روش های مختلف تدریس دبیران که بیشترشون نتیجه نداره
هدف از آموزش که برای ما مجهول باقی مونده
حجم خیلی زیاد و بعضاً اضافی کتب درسی
عدم تدریس به روش های عملی
علت عدم تفهیم درس برای اکثریت قابل توجه دانش آموزان
مرتبط نبودن کتب درسی با هم
نبودن هیچ گونه نظارت روی دبیران
کلاس های خشک و نامتناسب با سن ما
علت عقب افتادگی نسل آریایی ها با وجود ...
مرحله ی استانی
حدودای اوایل سال جدید بود که اسم اعضا رو توی بلندگوی مدرسه گفتن و ما هم بی خبر از همه چیز رفتیم پای دفتر ... خلاصه گفتن که فیلمتون توی استان اول شده و باید برای اوردویی از طرف اداره برید اهواز ... بعد از این که رفتیم و مراحلی از برنامشون طی شد، فهمیدیم که اصلا به غیر از ما هیچ کس دیگه ای توی استانمون این کار رو انجام نداده و اصلا فیلم کوتاه جزء برنامه هاشون نبوده ... اما بالاخره فیلممون رفت برای مرحله ی کشوری و گفتن که توی تابستون ممکنه برای مرحله ی کشوری برید تهران...
محسن کاج – محمد رشید نژاد – مصطفی معینی زاده
مرحله ی کشوری
توی ماه رمضان امسال بود که یک روز که از خواب بیدار شدم، مامانم خبر برگزیده شدن فیلممون توی مرحله ی کشوری رو داد و گفت باید برای مرحله ی کشوری بریم، ببخشید، برم نیشابور. متأسفانه این برنامه فقط برای کارگردان های فیلم ها بوده و ... بالاخره بعد از ماه رمضان، 14 شهریور ماه با ماشین اداره رفتم اهواز که از اونجا با هواپیما برم مشهد و بعد هم نیشابور. توی دزفول به جز گروه ما کس دیگه ای توی مسابقات کشوری (توی تمام زمینه های هنری) برگزیده نشده بود... وقتی رسیدم اهواز فهمیدم که ای دل غافل، فقط هفت فیلم دیگه از خوزستان برگزیده شده... ولی برای اهواز، ما هم نباید می رفتیم. خلاصه بگم خیلی عالی بود... چون کار های بقیه رو هم دیدم و تجربه های زیادی کسب کردم... خیلی از فیلم ها مثل فیلم خودمون پخش نشد... اما تجربه و امید خوبی بود و من همینجا از همه ی عوامل جشنواره تشکر می کنم...
اسامی گروه برگزیده ی فیل کوتاه استان خوزستان:
مهدی غلامی(ایران کشور علی) – علی نهیراد (انیمیشن) – احمد فیاض(مقدمه برای مزد معتاد) – محسن کاج(چرا...؟!) – سهیل بأنونی نژاد(بابا) – ابراهیم ساکی(جنگ) – خلیل طاهر زاده چنانی
Design By : Pichak |